جدول جو
جدول جو

معنی فسانه خواندن - جستجوی لغت در جدول جو

فسانه خواندن
(دَ جُ تَ)
افسانه گفتن. حکایات و سخنان دور از حقیقت گفتن:
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
که این فسانه و افسون مرا بسی یاد است.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ شِ / شُ مَ /مُ دَ)
خواندن اوراد و عزایم در فسونگری، به کنایت فریب دادن. گول زدن. براهی دیگر بردن:
فزونی مر او راست بر ما کنون
به دینار خوانیم بر وی فسون.
فردوسی.
که او بدبدین بد مرا رهنمون
همی خواند در من هزاران فسون.
فردوسی.
بصد حیلت بر او خواندم فسونی
وز او جستم بزیر لب که چونی.
نظامی.
مرغ بی اندازه چون شد در قفس
گفت حق بر وی فسون خواند و قصص.
مولوی.
، خواندن اوراد و افسونگری کردن برای نجات مارگزیده و سلیم:
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زآن فسون.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از افسانه خواندن
تصویر افسانه خواندن
((~. خا دَ))
یاوه گفتن، بیهوده حرف زدن
فرهنگ فارسی معین